توی دنیای افکار غوطه ورم تا به یک فکر دیگری میرسم که ذهنم را معطوف خو میکند درست وسط رویای، جایی که فکر میکنی به هرچیزی که میخواهی میرسی،همانجایی که دستت را به سوی آرزوهایت دراز میکنی و دستت نمیرسد؛ جایی که صدا میزنی و صدایی بیرون نمی آید ؛ درست جایی که میخواهی بروی و پاهایت تو را یاری نمیکند ، آنجاست که میفهمی رویا هم محدودیت دارد... میخواهی و نمیرسی و تو باید از خواسته ات کمتر کنی، آنقدر کم که بیرون کشیده شوی میان دنیای افکار. +من نوشت,میشوم,زنده ...ادامه مطلب
صدای تو، همان صدای خوردن باران به شیشه هاست همان شعر های خیسی که هرگز گفته نشد فقط باریده شدند فریاد هایی که از نگاه تو هی نادیده شدند هق هق های شبانه، میشود موردعلاقه ترین اهنگ من و اشک های شبانه میشود بهترین شعر های ناگفته ی من.... +بی هیچ مخاطب خاصی+ , ...ادامه مطلب