دردوردست تو امیدم شدی...

ساخت وبلاگ
در تاریکی ها قدم برمیدارم. کورسوی امیدی دارم

دردوردست ها یک نوراست

نوری که تو از خود بیرون میفکنی

تندتر قدم برمیدارم

درهیاهوی جمعیت گم میشوم

مهم نیست ک تنها میشوم

دلم خوش است که تورا از نزدیک میبیند

به پایین پایت می آیم

قدم هایم را تند تر میکنم

اشک هایم را کنار میزنم و 

به گنبدت چشمم میخورد

بیشتر میلرزم

اشک میریزم

به سویت به پرواز در می آیم

اشک میریزم

وقتی نیست

باید بازگردم

اشک میریزم و نماز میخوانم

دلم تنگ توست اما باالجبار باز میگردم...

 

غریبه ای در میان آشناها...
ما را در سایت غریبه ای در میان آشناها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : alone-15-girla بازدید : 62 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 3:49