یادش ازهزار مرگ بدتراست
میلرزد پلک هایم
اولین قطره اشک جاری میشود
هیچکس اشکم را پاک نمیکند
دستان سردم بالا می آید
اشک هایم را کنارمیزنم تا عکس چهره ات
در خاطرم واضح باشد و این دل آرام گردد
غریبه ای در میان آشناها...برچسب : نویسنده : alone-15-girla بازدید : 81